گو?
?زو کی ?
?لا?? یک داستان قمرخانی است که در فارسی زبانهای میڭه میشه. یہ داستان ابرارواردن کے ساتھ ملاصوب ہوتا ہے، جاییکن کہ ابرارواردن به عنوانی خلاف وطن شناخته میشود. گو?
?زو کی مهاں در ابتدا قمرخانی هست که داستانهای قدیمی فارسی را نشان میدهد.
این ?
?لا?? نشان میدهد کہ چطور انسانها در مواقع مختلفی ناچار به ?
?لا?? و پابندی بر میگردند تا از آنتیش که در پیش میآید رهایی حاصل کنند. گو?
?زو کی رانندگی و کمکتاری، که در داستانهای قمرخانی به عیسی و شغف اشاره شدهاند، نشان میدهد کہ چطور عنایت و فض
ل د?? زندگی او را به اهداف خود نزدیک میکنند.
در حالی که ?
?لا?? گو?
?زو به دلیل عیسی و شغف صورت میگیرد، این داستان همچنین نشان میدهد کہ انسانها همیشه در تعلق به چیزی هستند که بالاتر از آنهاست. این چالشهای روحانی و معنو
ی س??ب میشوند کہ او به دنبال فرستادن باطنی درونی خود باشد.
در نهایت?
? گو?
?زو کی ?
?لا?? ما را به یاد میدهد کہ زندگی همیشه پرچیز است و انسانها باید برای تحقق اهداف خود و پیشرفت معنوی خود به سختیها وات میپردازند. این داستان یکReminder برای ماست که هرگز نباید از ?
?لا?? و دست برکشیم.